بهترین متن بیو

بهترین متن بیو برای شبکه‌های اجتماعی

تمام رسانه‌های اجتماعی یسری اجزاء ثابت دارن: تصویر پروفایل (آواتار)، نام کاربری (یوزرنیم)، متن بیو.

تو این مطلب می‌خوایم راجع به بخش سوم یعنی متن بیو یا پروفایل حرف بزنیم.
اگه فرصت داری ادامه بده! مطمئنم به دردت می‌خوره.

منِ دیجیتال

ما تو فضای غیر دیجیتال، غیر سایبر، یِ بدنی داریم، یِ سَری داریم، دست و پایی داریم… که مختص به خودمونه و به‌نوعی معرف و مشخِص ظاهری ما و باعث تمایز ما به لحاظ ظاهری از بقیه افراده.

وقتی ما می‌خوایم تو فضای دیجیتال حضور پیدا کنیم (باشیم) نیاز داریم برای خودمون هویتی بسازیم که معرف ما و شخصیت ما باشه. به‌نوعی یک معرفی درونی.

این هویت در نگاه اول و کلی با همون ۳ جزء شکل می‌گیره:
تصویر پروفایل
یوزرنیم
متن بیو

عکس پروفایل، نام کاربری و متن بیو شما بخش‌های مهم سازنده هویت دیجیتال شما هستند

بعضی شبکه‌های اجتماعی مثل فیس‌بوک اجزاء دیگه‌ای هم به‌غیراز این ۳ مورد مثل تصویر کاور پروفایل دارن اما اون چیزی که به نظر من بین تمام این شبکه‌ها مشترکه همین ۳ موردی هست که راجع بهشون حرف زدیم. از این ۳ مورد تنها نام کاربری هست که ۱۰۰% منحصر‌به‌فرده، تصویر پروفایل و متن بیو می‌شه که توسط حساب کاربری دیگه‌ای استفاده بشه.

البته شاید در آینده شبکه‌های اجتماعی به حدی هوشمند بشن که جلوی این موضوع رو بگیرن اما فعلاً ازین داستان خبری نیست.

خارج از بحث: برند یک تصویر ذهنیه که توسط برندینگ تو ذهن مخاطبان ایجاد و تقویت می‌شه. وجه تمایز اصلی شما تو حساب کاربری شما یوزرنیم شماست. نام کاربری اولین و شاید آخرین چیزی باشه که مخاطب با اون روبرو می‌شه.
دقت تو انتخاب نام کاربری اولین قدم تو جریان برندسازی شخصی یا پرسونال برندینگ هست. البته یادمون نره “دقت بدون وسواس”. یعنی طوری نشه برای انتخاب اسم یک‌سال زمان صرف کنیم!

ما با نگاه اول به یک شخص، از چهره، نوع لباس، قد، هیکل، رنگ مو و بقیه موارد ظاهری یسری اطلاعاتی دریافت می‌کنیم که بر اساس اون‌ها شخص رو توی مغزمون تو واحد کنترل کیفیت یک قضاوت اولیه می‌کنیم.

به همین ترتیب ما با نگاه اول به آواتار، نام کاربری و متن بیو هر شخص اطلاعاتی دریافت می‌کنیم و این اطلاعات رو مبنا قرار می‌دیم برای قضاوت اولیه شخص.

مثلاً می‌گیم:
ایول اینم طرفدار پرسپولیسه
عععع خوشم نیومد، طرفدار برابری حقوق زن و مرد نیست
خوبه، فک کنم ازین بچه مذهبیا باشه
نه این بدرد من نمی‌خوره، اعتقاداتش با من نمی‌خونه

و ازین دست قضاوت‌های سریع اولیه که باعث می‌شه تصمیم بگیریم برای شناخت بیشتر اون حساب کاربری جلو بریم یا نریم.

تفاوت عمده‌ای که بین فضای فیزیکی و دیجیتال هست اینه که شما تو فضای فیزیکی تو نگاه اول، ظاهر فرد رو می‌گیری اما تو فضای سایبر شما تو نگاه اول باطن فرد رو می‌گیری.

می‌تونیم بگیم تو فضای فیزیکی ما ظاهر فرد رو بدون باطن اون دریافت می‌کنیم و تو فضای دیجیتال باطن فرد رو بدون ظاهر شخص دریافت می‌کنیم.

البته مسلماً این موضوعِ دریافت ظاهر بدون باطن یا برعکس ۱۰۰% و باینری نیست، دارای شدت و ضعفه. یعنی غالب دریافت ما تو فضای سایبر از باطن جامعه و افراده.

فضای سایبر در حقیقت لایه‌ای عمیق‌تر از همین جامعه‌ای هست که در اون زندگی می‌کنیم

بگذریم…

فک کنم تا اینجا این موضوع تقریباً جاافتاده باشه که این اجزاء ۳ گانه شخصیت اولیه دیجیتال ما رو تو فضای سایبر شکل می‌ده.

این شخصیت ماست که باعث می‌شه کسی ما رو دنبال کنه یا مخاطب وفادار ما بشه. حتماً تا حالا متوجه شدی… بله. این اولین قدم برندسازی شخصیه. برندی که شخصیت نداشته باشه اصلاً برند نیست. اولین و اصلی‌ترین جزء یک برند شخصیت اون برنده. چیزی که مردم با شنیدن اسمی از اون برند یا تصویری از اون به ذهنشون میاد.

علاوه بر مسئله برندینگ چیز دیگه‌ای که خیلی مهمه ایجاد یک فیلتر برای فیلتر کردن مخاطبانه. مثلاً اگه من نخوام آقایون منو فالو کنن یا نخوام یِ عده خاص با عقاید خاص دنبال من باشن یا برعکس، این شخصیت هر چی وضوح بیشتری داشته باشه فیلترینگ بهتر انجام می‌شه.

ویژگی اساسی یک متن بیو اثرگذار

+ مهم‌ترین نکته تو متن بیو اینه که بتونه ما رو به‌صورت خیلی درونی به مخاطب معرفی کنه…
– چرا؟
+ چون هر چی درونی‌تر و عمیق‌تر این معرفی انجام بشه اطلاعات بیشتری به مخاطب می‌ده و این باعث می‌شه بتونه راحت‌تر ما رو قضاوت کنه.

متن بیو باید چیزی از ما رو نشون بده که به مخاطب اطلاعات کافی بده تا سریع و جامع نسبت به ما شناخت پیدا کنه و در پی اون بتونه راحت ما رو قضاوت کنه. که مثلاً بگه: نه این بدرد من نمی‌خوره یا آهان، خوبه، هم فازه.

پیغمبرم، رسالتم شاعریست

اما چطور می‌شه ما تو یِ جمله یا مثلاً ۴۰۰ تا کلمه بتونیم یِ هم‌چین کدی رو به گیرنده منتقل کنیم که بتونه تا این حد شخص ما یا شخصیت کسب‌و‌کار ما رو بشناسه که بتونه راحت تصمیم بگیره که آیا من می‌تونم با این فرد یا مجموعه دوست بشم یا نه؟!

همه ما تو ارتباط نزدیکمون با اشخاص مختلف فیلترهایی داریم که عده‌ای رو برای دوست‌شدن یا ارتباط نزدیک‌تر فیلتر می‌کنیم (دقیقا وقتی شخصی رو قضاوت می‌کنیم اون رو وارد این فیلترها می‌کنیم. اگر سالم بیرون اومد می‌گیم خوبه و اگه سالم بیرون نیومد هزارویک دلیل برای بد بودنش سرِهم می‌کنیم). این‌که این کار درسته یا نه داخل این بحث نیست اما به نظر می‌رسه یِ امر طبیعیه. یعنی اگه ما این‌کارو نکنیم حیاتمون دچار مشکل می‌شه.در طول سالیان با توجه به اتفاقاتی که برامون میفته فیلترهامون یواش‌یواش شکل می‌گیرن و تثبیت می‌شن.

تصمیم اولیه برای دوستی در نگاه اول و بر اساس اطلاعات کلی اولیه شکل می‌گیره و صمیمی شدن بر اساس اطلاعات دقیق‎تری که از شخص در طول زمان دریافت می‌کنیم انجام می‌شه.

چی برات مهمه تو دوست شدن با یِ نفر؟
مطمئناً بعد از ظاهر شخص… اخلاقش، عقایدش و جهان‌بینیش برای هرکسی مهمه. این‌که به چی فکر می‌کنه یا با مشکلات چجوری برخورد می‌کنه و…

یعنی اگه من پوچ‌گرا باشم هیچ‌وقت نمی‌تونم با فردی که قائل به هدف‌دار بودن زندگی هست دوست بشم. شاید به خاطر نفعی که ازش می‌برم کنارش بمونم اما هیچ‌وقت صمیمی نمی‌شم و هرجایی که دیگه برام نفعی نداشته باشه ترکش می‌کنم.

از این اراجیفی که سرهم کردم می‌شه این‌جوری نتیجه بگیریم که بهترین راه برای شناسوندن خودمون تو ابعاد مختلف ارائه یک عقیده خاص، یک جمله که نمودِ یک تفکر خاصه، یک شعر، یا بروز و ظهور خودمون در قالب کلماتی هست که به شخصیت ما غیرمستقیم اشاره داشته باشه (مثل: یک مدیر مالی گیر و منظم، با چشمانی نافذ).

یه‌جورایی اگه ما عقیده یا جهان‌بینی خودمون رو تو حساب کاربری‌مون بروز ندیم انگار راه صمیمی شدن مخاطبان با خودمون رو می‌بندیم. انگار داریم بهشون یادآوری می‌کنیم این یِ حساب رسمی یا نسبتاً رسمیه که قرار نیست ما باهم صمیمی بشیم، قراره در حد همین دوستی باقی بمونیم.

البته این موضوع محدود به بیو نمی‌شه و در کل جریان تولیدمحتوای ما صادقه. یعنی مثلا شاید ما تو بیو از ذهنیت خودمون چیزی نگفته باشیم اما تو لابلای پست‌هامون ذهنیتمون بروز پیدا کرده باشه.

این‌که تا چه اندازه باید به مخاطبان نزدیک بشیم بحث دقیق و غیر ثابتیه، یعنی برای هر فرد و مجموعه با توجه به استراتژی که دیده و شخصیتی که می‌خواد بسازه فرق می‌کنه. اما چیزی که مهمه اینه که ما هراندازه که بخوایم به مخاطبا نزدیک بشیم بالاخره باید از خودمون اطلاعاتی ارائه کنیم که اول بگه بیا با من دوست بشو و تو مرحله بعد مثلاً بگه تا این حد به من نزدیک شو.

اون چیزی که به مخاطب می‌گه بیا با من دوست بشو تو نگاه اول از طریق همین ۳ جزء شکل می‌گیره.

این‌ور خط حساب‌های شخصی صرف هستند که کاملاً دلی هستند و اون طرف خط برندهای سازمانی اتوکشیده.
این‌ور مبنا صمیمیته اونور کار.
این‌طرف احساس پیش‌برنده ارتباطه، اون طرف منطق.

ما باید تو نوشتن متن بیو به این نکته توجه داشته باشیم که هم به لحاظ احساسی مخاطب رو درگیر کنیم (بخنده، متأثر بشه، احساس نزدیکی کنه و…) و هم به لحاظ منطقی (چه ارزشی برای ایجاد می‌کنیم).

جمع‌بندی

سعی کردم بحث رو یکم تو زوایای مختلف باز کنم تا شاید عاملی بشه تا به این اجزاء سطحی نگاه نکنیم و اهمیت اون‌ها رو درک کنیم.

واقعیت اینه که نمی‌شه یک نسخه ثابت یا فرمول خاص برای رسیدن به متن بیو عالی ارائه کرد. متن بیو پیج‌های کاملا شخصی دقیقا همون چیزیه که ما باید تو پیج‌های کاری‌مون ازشون الهام بگیریم. “من یک مهر ماهی هستم” دنیایی از اطلاعات شخصیتی داره که به مخاطب اجازه می‌ده خیلی راحت در مورد حساب کاربری قضاوت کنه.

اگه متن بیو جالبی تو ذهنت ثبت‌شده لطفا کامنت کن

دیدگاهتان را بنویسید

6 دیدگاه دربارهٔ «بهترین متن بیو برای شبکه‌های اجتماعی»