۴۷

ریاضی‌دانا می‌گن به‌خاطر پیچیدگی سیستم‌ها و سیالیتِ همیشگی آینده، محاله بتونیم “تصمیم بی‌نقص” بگیریم. چون تعداد متغیرها مجهوله به هیچ‌وجه نمی‌شه مدلی ساخت که همه جوابارو سبک‌سنگین کنه.

۱۰- تهِ مارکتینگ کجاست؟

اگه بگیم بازاریابی فرآیند هدایت مشتری از آگاهی تا خرید یا قبل از آگاهی تا وفادارسازی مشتریه، وضعیت ایده‌آلش چیه؟ یعنی اوج بازاریابی چه ریختی می‌شه؟ الان این جوریه که اگه مثلاً ۱۰۰ نفر از برند آگاه بشن، ۷۰ نفرشون جذب می‌شن و در نهایت ۳۰نفر خرید می‌کنن و از این ۳۰ نفر شاید ۱۰ نفر وفادار بشن. فکر کن یکی یه دستگاهی ساخته که طوری ذهن مشتریا رو دستکاری می‌کنه که هر چی بهشون می‌گه بدون اینکه بفهمن اطاعت می‌کنن. یعنی از هر ۱۰۰ نفر که از برند با خبر می‌شن ۱۰۰ نفرشونم خرید کنن. چی می‌شه؟

حالا همه دارن سرِ رسیدن به این فناوری با هم رقابت می‌کنن. سرِ دستکاری ذهن مردم تا کاری که می‌خوان انجام بدن. با این اوصاف بازاریابی باعث می‌شه جامعه به طور کلی از بین بره. حق انتخاب به طور کلی از بین می‌ره. از انتخاب پفک تا انتخاب رئیس جمهور. جالب اینجاست که ثابت شده ذهن انسان قابل دستکاری شدنه. یعنی این کار شدنیه و در حال حاضر اتفاقاً شرکت‌های بزرگ فناوری تا حدی تونستن به رمز و رازهای اون دست پیدا کنن.

۴- انسان قابل هک نیست

تریستان هریس تو ویدیوی مصاحبه‌ی مجله‌ی وایرد، تقریباً دقیقه‌ی ۳۶ مثالی می‌زنه که نشون می‌ده پیشنهادات یوتیوب برای کسی که دنبال یاد گرفتن گیتاره صرفاً بر اساس اینه که قبلاً کسایی که دنبال گیتار یاد گرفتن بوده چیا دیدن. البته اینم بازم جهت‌داره. یعنی اول کار بازم یوتیوب بوده که یه سری پیشنهاد داده و اونا از بین اون پیشنهادات چیزای بیشتری دیدن. و بعد از این مقدمه می‌گه که ماشین نمی‌تونه اون چیزی که واقعاً برای این آدم مناسبه بهش پیشنهاد بده. یعنی درسته می‌دونه چی برای انسان جذاب‌تره اما نمی‌دونه چی واقعاً و حقیقتاً براش بهتره.

چیزی که مشخصه اینه که همونطور که خود تریستان هریس هم می‌گه ماشین به نقاط ضعف حیوان انسانی (human animal) چیره شده. نه انسان! این نکته به نظرم خیلی مهمه. یعنی انسان از اون جهتی که با حیوانات تشابه داره در مقابل ماشین کاملاً رام و قابل کنترله و تنها در صورتی می‌تونه بر ماشین چیره بشه که توانایی‌های انسانیش رو رشد بده. شاید بتونیم بگیم زامبی‌ها آدم‌هایی هستن که تو جنبه‌های حیوانیشون گیر کردن و نخواستن و نتونستن بالاتر برن. از دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست.

آنها قلب‌هایی دارند که با آن نمی‌فهمند؛ و چشمانی که با آن نمی‌بینند؛ و گوشهایی که با آن نمی‌شنوند؛ آنها همچون چهارپایانند؛ بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند(۷:۱۷۹). غافل اونه که داره ولی حواسش نیست. مثل وقتی که عینک دستته و داری اینور اونور دنبالش می‌گردی. وقتی حواست به این همه امکاناتی که داری نیست و ازشون استفاده نکردی تا بشنوی و ببینی و بفهمی، قابل هک شدن می‌شی!