مستند سرمایه داری نظارتی

مستند سرمایه‌داری نظارتی surveillance capitalism (زیرنویس فارسی) – شوشانا زوبوف

اصلاً فازِ تئوری توطئه یا فراماسون بازی نیست. چیزایی که تو مستند سرمایه داری نظارتی راجع بهشون صحبت می‌شه مسائلیه که ده پونزده ساله شروع شده و الان خیلی واضح شده.

شوشانا زوبوف کیست؟

خانم زوبوف متولد سال ۱۹۵۱ میلادیه و سه تا بچه داره. با همسرش که سال ۲۰۱۶ وفات کرده سالیانی رو تو یکی از روستاهای ایالت مین زندگی کردن و اون‌جا مزرعه‌ی پرورش گوزن داشتن. البته تمام دارای و خونشون تو سال ۲۰۰۹ با برخورد یه صاعقه پودر شده.

شوشانو زوبوف یه نویسنده، محقق و فیلسوف آمریکاییه که بیشتر به خاطر کتاب اخیرش با عنوان “سرمایه ‌داری نظارتی” شناخته شده.

از دانشگاه شیکاگو مدرک کارشناسی فلسفه گرفته و دکتری رو توی هاروارد روانشناسی اجتماعی خونده.

شوشانا زوبوف

زوبوف تا امروز سه تا کتاب نوشته:
۱- در عصر ماشین هوشمند (In The Age Of The Smart Machine: The Future Of Work And Power) – ۱۹۸۸
۲- افتصاد حمایتی (The Support Economy: Why Corporations Are Failing Individuals and the Next Episode of Capitalism) 2002
۳- سرمایه داری نظارتی (The Age of Surveillance Capitalism: The Fight for a Human Future at the New Frontier of Power) 2018

خانم زوبوف توی اولین کتابش که تو دهه‌ی ۸۰ میلادی منتشر شده پیش‌بینی کرده که کامپیوترها فضای کار رو تغییر می‌دن و انقلابی توی کار ایجاد می‌کنن.

تو اوایل قرن بیست و یک کتاب اقصاد حمایتی رو همراه با همسرش جیمز مکسمین قبل از اینکه آی‌پد و اوبر بوجود بیان نوشته و این داستان که در آینده چطور محصولات و خدمات دیجیتالی متناسب با افراد توسعه پیدا می‌کنه رو پیش‌بینی کرده و خطراتی که در صورت عدم تغییر رویه‌ی شرکت‌ها نسبت به سرمایه داری اتفاق میفته رو گوشزد کرده.

و اخیراً توی کتاب سرمایه داری نظاری که نتیجه‌س سال‌ها تحقیق و تفکره نشون می‌ده که کاربرهای تکنولوژی نه مصرف‌کننده، نه کارمند و نه محصول هستن.

نظر شوشانو زوبوف توی کتاب آخرش اینه که کاربران تکنولوژی مواد خامی برای یه بازار جدید و نظام اقتصادی جدید هستن به اسم اقتصاد نظارتی یا مراقبتی.

البته من کتاب رو نخوندم و متن رو از سایت خود خانم زوبوف برداشتم. به انضمام اینکه چیزی که توی مستند می‌بینیم هم دقیقاً همین رو نشون می‌ده.

surveillance capitalism

این مستند ۵۰ دقیقه‌ای تو قالب گفتگو با پروفسور شوشانا زوبوف توسط مجموعه‌ی تلویزیونی VPro تو سال ۲۰۱۹ ساخته شده.

vpro یه برادکستر عمومی هلندی که تو سال ۱۹۲۶ تاسیس شده. اولین پخش‌کننده یا برادکستر هلندی هست که فیلم یک خانم برهنه رو تو سال ۱۹۶۷ تو تلویزیون ملی هلند نمایش داده.

vpro خلاصه‌ی Vrijzinnig Protestantse Radio Omroep هست که می‌شه Liberal Protestant Radio Broadcaster. که یه چیزی تو مایه‌های برادکستر رادیو آزادی‌خواه پروتستان می‌شه. همون انگلیسیش رو فارسی نوشتم 🙂

مستندهای vpro تو موضوعاتی که خیلی روتین نیستن و یکم با چیزایی که رسانه‌های دیگه نمایش می‌دن زاویه دارن تحت برنامه‌ای به اسم Backlight ساخته می‌شن که این مستند سرمایه داری نظارتی هم یکی از این مستندهاس.

چکیده مستند سرمایه‌داری نظارتی

خانم شوشانو زوبوف از کلمۀ «نظارت» (surveillance) استفاده کرده چون معتقده توی جریان نظارت ما با عملکردی روبرو هستیم که غیر قابل شناسایی، غیر قابل رمزگشایی و مملو از غلوه که هدفش سوءاستفاده و گول زدن ماست.

زوبوف معتقده ما درگیر یه داده‌دزدی تو سطح خیلی وسیع هستیم که تحت عنوان سرمایه‌داری نظارتی که مخترعش گوگل بوده در حال اتفاق افتادنه. یکی از مهمترین دلایل اینکه داده‌دزدی داره توی این سطح انجام می‌شه و کسی پیگیرش نیست اینه که بیگ‌تک‌ها و کمپانی‌های بزرگ کارهایی توی ۲۰ سال گذشته انجام دادن و می‌دن که خیلی جدیده و هیچ قانونی علیه این فعالیت‌ها وجود نداره. کار نادرستی انجام می‌دن که چون قانونی علیه‌ش نیست فعلاً غیرقانونی نیست؛ درست مثل ساعت‌های کاری ۱۲ یا ۱۴ ساعته که اوایل انقلاب صنعتی طبیعی بود و بعد از چند دهه با اعتراض مردم به ۸ ساعت رسید. یا مثل کار کودکان تو همون دوران توی کارخونه‌ها تا مدت طولانی چون هیچ قانونی برعلیه‌ش نبود انجام می‌شد.

شاید بگی: داده‌دزدی یعنی چی؟ یعنی همین اطلاعاتی که مثل تصاویر شخصی یا مشخصات هویتی روی سرویس‌های تحت وب یا شبکه‌های اجتماعی می‌ذاریم رو می‌دزدن؟ خب اینکه دزدی نیست. چیزاییه که خودمون با توافق و علم به اینکه اون سرویس داره می‌بینه در ازای خدمات رایگانی که بهمون می‌ده، بهشون می‌دیم. این کجاش داده‌دزدیه؟ تازه داری می‌گی داده‌دزدی بزرگ! این حرفت بیشتر شبیه نظریه‌پردازای تئوری توطئه‌س. (جالب اینه یه عده واقعاً همینارو می‌گن و می‌رن، بدون اینکه ادامۀ ماجرا رو دنبال کنن. مجرب.)

همه ما فکر می‌کنیم نسبت به داده‌هایی که می‌دیم کنترل داریم. مثلاً هیچ پستی توی شبکه‌های اجتماعی از خودمون و خانواده‌مون منتشر نمی‌کنیم یا اطلاعات هویتی غلط می‌دیم. اینجوری احساس می‌کنیم توی یه معامله متعادل هستیم. نسبت اطلاعاتی که دارم می‌دم با خدمات رایگانی که دارم می‌گیرم برابره. برابر نباشه به نفع منه. چیزی ندادم که بخوام نگران باشم. ضرر نمی‌کنم هیچ، دارم سودم می‌کنم.

البته خیلیامون تا همین اندازه هم به داده‌هامون اهمیت نمی‌دیم و می‌گیم این اطلاعات اصلاً برام مهم نیست. حالا مثلاً چی می‌شه اینارو داشته باشن. مثلاً عکس لخت منو داشته باشن به چه دردشون می‌خوره یا می‌خوان چیکار کنن. یا مثلاً می‌گیم من که خطایی نکردم که از کسی بترسم. (اینجا هم یه عدۀ زیادی دیگه مطلب رو دنبال نمی‌کنن و می‌گن برو بابا توام دلت خوشه، دنبال چی می‌گردی و دیگه به ادامۀ موضوع گوش نمی‌دن. مجرب.)

اما موضوع چیز دیگه‌اییه.

به‌طور مثال گوگل به لطف امکان مکان‌یابی و اینکه چی سرچ می‌کنیم تقریباً همیشه می‌دونه ما کجا هستیم و به چی فکر می‌کنیم. فیسبوک علایق، سلایق و دوستان ما رو می‌شناسه. داده‌های شخصی که اصلاً ازشون خبر نداریم مثل اینکه چقدر روی کدوم پست‌های اینستاگرام مکث کردم، توئیترم رو چه روزهایی و توی چه ساعت‌هایی باز می‌کنیم و تو هر ساعت مشخص بیشتر به چه موضوعاتی توجه می‌کنم. سرعت تایپم توی تلگرام چقدر بوده یا چیزایی که نوشتم و پاک کردم توی یک سال گذشته چیا بوده. یه عالمه دادۀ دیگه که اگه با هم مرتبط بشن به تحلیلگر این توانایی رو می‌دن که شخصیت من رو بشناسه، رفتارم رو پیش‌بینی کنه و در جهتی که می‌خواد اون رو تغییر بده.

ما توی این جریان از  چیزای شخصی که بهشون آگاهیم محافظت می‌کنیم ولی اون وب‌سرویس با توجه به رفتار ناخودآگاه ما توی سرویس خودش داره داده‌هایی از شخصیت ما جمع می‌کنه که واقعاً همونیه که هستیم و تو مواقع مهم که کنترل خودآگاه روی رفتارمون داریم بروز پیدا می‌کنه.

درسته که سرویس‌های اینترنتی برای بهبود خدماتشون نیاز به داده از طرف ما دارن ولی میزان داده‌ای که از ما دارن استخراج می‌کنن خیلی خیلی بیشتر از چیزیه که صرفاً برای بهبود خدمات به ما احتیاج دارن. این داده‌های مازاد رفتاری به اونا کمک می‌کنه که از ما یه آواتار بسازن که مدام در طول زمان کامل‌تر می‌شه و قابل پیش‌بینی‌تر. این طوری سرویس اینترنتی چیزایی راجع به شخصیت من می‌دونه که شاید حتی خودم ندونم. مثلاً اینکه چهارشنبه‌ها نزدیک شب تنش و استرسم نسبت به بقیه ساعت‌های هفته خیلی بیشتر می‌شه. مثلاً اینکه من با توجه به اینکه تو ظاهر خودم رو آدم عفیفی نشون می‌دم ولی اینطور نیستم و چشمم دنبال کساییه که نباید باشه. درسته. اون سرویس خصوصی‌ترین چیزایی رو از من می‌دونه که هیچ‌کسی تمایل نداره کسی ازشون باخبر بشه. (تماشای سخنرانی مایکل روبینشتاین با عنوان: حرکات نامرئی را ببینید، صداهای خاموش را بشنوید، تو این زمینه یکم ذهنتو بازتر می‌کنه).

حالا بیا دوباره به معامله‌ای که داریم می‌کنیم نگاه کنیم. طرف مقابل یه سری داده و اطلاعات مشخص از من می‌گیره و بهم می‌گه از اینا ممکنه برای بهبود خدماتش به من استفاده کنه و من قبول می‌کنم و سعی می‌کنم با احتیاط رفتار کنم (البته اینو نباید فراموش کنیم که کلاً رفتار با احتیاط بی‌معنیه چون هر رفتاری که من از خودم بروز بدم ثبت و دارای ارزشه. احتیاط فقط در یه صورت امکان‌پذیره، اینکه هیچ رفتاری نکنم). سرویس اینترنتی پشت این توافق داره صد یا شاید هزار برابر از من، از اونی که واقعاً هستم، از اونی که فقط و فقط تو تنهاییام یا موقعیت‌های یهویی بیرون می‌زنه داده می‌گیره و هیچی راجع به جمع کردنش یا اینکه ازش چه استفاده‌هایی می‌کنه نمی‌گه. با این دید فعالیت اصلی و پرسود این کمپانی‌ها می‌شه داده‌دزدی.

داده‌های پسماند یا بازیافتی (residual data) چیزای خیلی زیادی رو از تمایلات درونی ما افشا می‌کنن که هرگز حاضر به فاش کردن اونا نیستیم. داده‌هایی که از نظر ما کاملاً بی‌مصرف و از نظر بیگ‌تک‌ها مخازن جدیدی از نفیت هستن که باید استخراج و پالایش بشن. اگر داده نفت جدید باشه، ما الان مثل کسایی هستیم که اوایل اکتشاف نفت بودن. همونطور که اون اوایل به جز شرکت‌های بزرگ استخراج نفت ارزش نفت رو نمی‌دونستن ما هم الان ارزش داده رو نمی‌دونیم.

فروشگاه زنجیره‌ای تارگت و پیش‌بینی عادات خرید مشتریان

تقریباً هر خرده‌فروشی بزرگی از مواد غذایی تا شرکت‌های سرمایه‌گذاری توی ایالات متحده یه بخشی دارن به اسم «تحلیل‌های پیش‌بینی‌کننده» (predictive analytics) که عادات شخصی و عادات خرید مشتری‌ها رو از روی داده‌هایی که یا خودشون به وسیلۀ سایت و فروشگاه فیزیکی که مالک اونا هستن به‌دست میارن یا از کسایی که سیلوهای داده دارن می‌خرن و می‌دن به ریاضی‌دان‌هاشون تا اونا رو برای بهبود فرآیند بازاریابی‌شون تحلیل کن. هر شرکتی توی این بخش عملکرد بهتری داشته باشه می‌تونه رفتار مشتری‌ها رو بهتر پیش‌بینی کنه، بازده  بازاریابیش رو بالاتر ببره و در نتیجه سودش رو افزایش بده و از بقیه رقبا جلو بزنه.

تو دهه ۱۹۸۰ یه تیم تحقیقاتی توی UCLA مطالعه‌ای روی خریدهای خیلی دمِ‌دستیِ مردم مثل صابون، خمیردندون و دستمال توالت انجام دادن و متوجه شدن مردم تو حالت عادی برای خرید این محصولات تحت تأثیر تبلیغات یا کوپن‌های تخفیف قرار نمی‌گیرن ولی تو یه برهه‌های خاصی از زندگی‌شون مثل رفتن به خونۀ جدید، دوران فارغ‌التحصیلی، طلاق یا موقعیت‌های مشابه خیلی قابل پیش‌بینی‌تر می‌شن و راحت‌تر می‌شه اونا رو تاحت تأثیر قرار داد. توی این دوره‌های خاص عادات خرید مشتری‌ها تغییر می‌کنه طوری که خود فرد متوجه اون نمی‌شه.

اندریسن (andreasen) استاد دانشگاه UCLA و  مدیر این تحقیقات می‌گه مشتریان توی این برهه‌های خاص از زندگی‌شون در برابر مداخلۀ بازاریابان آسیب‌پذیر هستن. بله. درسته. این تحقیقات یه نقطۀ ضعف جدید و فوق‌العاده برای دستکاری رفتار آدما کشف می‌کنه که خیلی برای بازاریاب‌ها پرسوده. حالا می‌تونن اون محصولاتی که آدما در مقابل تحریک به خریدشون مقاوم بودن رو بفروشن. یه زمان‌بندیِ دقیق سود شرکت رو چند برابر می‌کنه.

یکی از جاهایی که آدما بیشترین آسیب‌پذیری رو در مقابل نفوذ موذی پیام‌های ترغیب‌کننده به خرید دارن، دوران بارداری برای خانم‌هاست. فروشگاه تارگت که یه فروشگاه بزرگ زنجیره‌ای خرده‌فروشی تو ایالات متحده‌س با تحقیقاتی که آقای اندرو پُل (Andrew pole) کارشناس ارشد آمار، بعد از استخدامش توی سال ۲۰۰۲ انجام داد خیلی زود تونست با توجه به خریدهای مشتری‌ها با دقت بالا پیش‌بینی کنه چه کسایی باردار هستن و کیا نیستن. به طور مثال خانم‌های باردار تو ۲۰ هفته اول مکمل‌هایی مثل کلسیم، منیزیم و روی مصرف می‌کردن. یا اول ۳ ماهه دوم لوسیون بدون عطر بیشتری می‌خریدن.

وقتی یه زوج صاحب نوزاد می‌شدن همه بازاریاب‌ها می‌ریختن سر اونا و دوروبرشون رو پر از پیشنهادهای خرید می‌کردن. توی این بازی مطمئناً هر کی زودتر می‌تونست تشخیص بده که این زوج بچه‌دار شدن می‌تونست زودتر از بقیه بهش پیشنهاد بده و پول بیشتری به جیب بزنه.

تارگت به وسیله «امتیاز پیش‌بینی بارداری» شروع کرد به دسته‌بندی مشتریان خانمش تو رده‌های مختلف. تارگت با توجه به داده‌های قبلیش خوب می‌دونست که اگه بتونه این خانم‌های باردار رو تو ابتدای ۳ ماهه دوم شناسایی کنه می‌تونه اون‌ها رو تا تا سال‌ها گیر بندزاه. پیش‌بینی سریعتر و دقیقتر یعنی سود بیشتر.

معامله این شکلیه: برای حفظ شرکت و رشد باید سود کنم. برای سود باید زودتر از بقیه بفهمم کی بارداره. برای پیش‌بینی این مورد نیاز به داده دارم. داده رو از رفتار مشتری توی بستر خودم بدون اونکه بدونه استخراج می‌کنم یا می‌خرم. نتیجه این می‌شه: داده‌هایی که بدون اطلاع مشتری  ازش گرفتن در برابر خودش استفاده می‌شه تا سود شرکت بیشتر بشه و البته احتملاً منافعی هم برای مشتری داره. آیا این معامله منصفانه‌س؟

یه روز یه آقایی خیلی عصبانی وارد یکی از فروشگاه‌های تارگت می‌شه و درخواست گفتگو با مدیر رو می‌کنه که خیلی سریع کارمندا می‌برنش به اتاق مدیر. مرد به خاطر ارسال کوپن‌هایی به دختر دبیرستانیش که توش کلی محصول مرتبط با نوزادان بوده عصبانیه. مدیر عذرخواهی می‌کنه و قضیه وقتی پدر بینوا متوجه می‌شه دخترش واقعاً بارداره به شکل خیلی تراژیک بسته می‌شه. بله. تارگت زودتر از پدر اون دختر تونسته بفهمه بارداره!

این ماجرای پیش‌بینی بارداری و ارسال کوپن‌های مرتبط بعد از این ماجرا خیلی نامحسوستر اجرا می‌شه که دیگی کسی از تارگت به خاطر اینکه ازش جاسوسی کرده شکایت نکنه. مثلاً به جای اینکه یه دفعه یه عالمه محصول مرتبط با نوزدان برای شما ارسال بشه، کنار همون چیزایی که قبلاً میومده کی دو تا محصول مرتبط با بارداری اضافه می‌شه. جالب اینجاست که داده‌ها نشون می‌دن اتفاقاً این مدل نامحسوس ارسال کوپن بازدهی بیشتری نسبت به روش‌های اولیه داره. مهمترین دلیلش اینه که مشتری وقتی احساس کنه ازش جاسوسی شده اعتمادش رو از دست می‌ده و کلاً به تمام کوپن‌های ارسالی بی‌اعتنا می‌شه.

این همون چیزیه که نباید فراموش کنیم. ما به صورت ناخودآگاه و طبیعی وقتی بفهمیم یکی قایمکی مراقبمونه دیگه بهش اعتماد نمی‌کنیم و کارایی که از ما می‌خواد رو دیگه انجام نمی‌دیم. اگه الان از این جاسوسی گسترده شکایت نداریم به خاطر اینه که همه چی پوشیده‌س و مشخص نیست، نه اینکه ما با مورد جاسوسی قرار گرفتن مشکلی نداشته باشیم.

(این بخش چکیده‌ای بود از مقاله آقای چارلز داهیگ، نویسنده کتاب «قدرت عادت» که سال ۲۰۱۲ توی نیویورک تایمز منتشر شده)

۱۰ نقل قول‌ از مستند سرمایه داری نظارتی

۱- یکی از باورهای غلط که باید از آن دور شویم این است که سرمایه‌داری نظارتی فقط هنگامی‌ که آنلاین هستیم در زندگی ما آشکار می‌شود یا به نوعی فقط به تبلیغات هدفمند آنلاین محدود می‌شود. برای ما آسان است که بگوییم: اوه این چیزها روی من تأثیر نمی‌گذارد. اما واقعیت این است که این [جریان نظارت و تغییر رفتار] در سطحی اتفاق می‌افتد که برای ما نمایان و در دسترس ما نیست.

۲- داشتن یک تصویر کلی از این مسئله بسیار دشوار است. این به دلیل احمق بودن ما نیست، به این دلیل است که این فرایندها پنهان شده‌اند؛ آنها مخفیانه کار می‌کنند؛ آنها مهندسی شده‌اند تا غیر قابل رمزگشایی باشند؛ تا غیرقابل شناسایی باشند؛ تا در گروه گسترده‌ای از ما که آنها «یوزر» می‌نامند ناآگاهی ایجاد کنند. جهل ما سعادت آنهاست.

۳- گوگل اولین پیشگام و مخترع «سرمایه‌داری نظارتی» است. «پوکمون‌گو» در گوگل به رهبری شخصی به نام «جان‌ هانک» اختراع شد و سال‌ها در آنجا توسعه یافت. جان ‌هانك عملیاتی به نام «سوراخ کلید» را ابداع كرد که توسط سی‌آی‌ای اجرایی شد و بعداً توسط گوگل خریداری شد و «گوگل ارت» نامیده شد.

۴- بازی «پوکمون‌گو» در واقع آزمایشی بود که توسط گوگل با پوشش «نیانتیک لبز» اجرا شد برای بردن شما به صورت فیزیکی به مکانی که پیش‌بینی شده است، نه فقط حرکت شما به سمت کلیک روی یک گزینه‌ در فضای آنلاین. هدف آزمایش حرکت بدن شما بود به سمت مکان مورد نظر.

۵- شما برنامه‌ریزی شده‌اید که احساس کنید خدمتی دریافت کرده‌اید. شما برنامه‌ریزی شده‌اید که از راحتی اشباع شوید تا متوجه نشوید؛ و شما شکایت نخواهید کرد و تمام این عملیات سایه مخفی باقی خواهد ماند. زیرا شما سوال نخواهید کرد. زیرا شما زیادی سرگرم ‌هستید.

۶- «ترموستات نست» داده‌هایی را جمع‌آوری می‌کند، این داده‌ها را به اشخاص ثالث می‌فرستد و آن اشخاص ثالث داده‌ها را برای اشخاص ثالث ارسال می‌کنند. یک قهقرای بی‌انتها. داده‌های شما کجا می‌رود خدا می‌داند. هیچ شرکتی مسئولیت اینکه شخص ثالث داده‌های شما را به دیگری ارسال می‌کند و اینکه ممکن است چه کاری با آن انجام شود را به عهده نمی‌گیرد.
نست می‌گوید: اگر نمی‌خواهید داده‌های شما را بگیریم و نمی خواهید آن را برای اشخاص ثالث ارسال کنیم مشکلی نیست، اما بدانید که بدون داده‌های شما ما دیگر نمی‌توانیم از عملکرد ترموستات شما پشتیبانی کنیم. ما دیگر نرم‌افزار را بروزرسانی نخواهیم کرد.

۷- سرمایه‌داری نظارتی در سیلیکون‌ولی در سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ رخ داد. خط سرمایه‌گذاری را تغییر کرد. حالا شما گوگل را دارید که بر اساس آنچه من «سود سهام نظارت» (surveillance dividend) می‌نامم درآمد کسب می‌کند. حالا آنچه سرمایه‌گذار خطرپذیر می‌خواهد این است که در یک شرکت سرمایه‌گذاری کند که در حال ساخت یک برنامه به علاوه سود سهام نظارت است.

۸- این اجاره جدید ما در زندگی است (پرداخت هزینۀ خدمات رایگان با حریم خصوصی خودمون).

۹- «کریس وایلی» کارمند سابق شرکت انگلیسی «کمبریج آنالیتیکا» در افشاگری خود در سال ۲۰۱۸ به گاردین گفت: ما می‌توانستیم اهریمن‌های درونی آنها را بشناسیم و ما می‌توانستیم بفهمیم که چگونه این نیروهای منفی را هدف قرار دهیم؛ چگونه ترس یا خشم آنها را هدف بگیریم. چگونه پارانویا را هدف قرار دهیم و به این ترتیب می‌توانستیم احساسات آنها را تحریک کنیم و با تحریک این احساسات می‌توانستیم آنها را دستکاری کنیم تا روی یک وب سایت کلیک کنند، به یک گروه بپیوندند، چیزهایی را که ما می‌خواهیم بخوانند. می‌توانستیم به آنها بگوییم با چه افرادی معاشرت کنند یا به چه کسی رأی ‌دهند!

۱۰- سرمایه‌داری نظارتی ۲۰ ساله است، دموکراسی چند قرن قدمت دارد، من روی دموکراسی شرط می‌بندم.