بنا به تشنه بودنه نه سیراب شدن. گوگل و اینترنت چون مبنا رو سیراب شدن گرفتن نتیجهشون این شده که به آدما توهم سیراب شدن دادن. توهم دانایی. وقتی یه سؤالی تو ذهنت شکل میگیره و فوری توی گوگل سرچش نمیکنی که یه سری جواب سطحی دمدستی بگیری، تشنه میمونی. مطمئناً تو نگاه اول رسیدن به جواب هر چه زودتر اتفاق بیفته باعث میشه تو نسبت به موضوع آگاه بشی و این عالیه. تو آگاه شدی، ولی این آگاهیِ سطحی باعث میشه تو دیگه دنبال کشف عمیقتر موضوع نباشی. به کم راضی میشی. اختلاف بین دریافت سطحی سریع با دریافت عمیق ولی دیره. آب کم جو تشنگی آور به دست، تا بجوشد آبت از بالا و پست. یه جا تو از بیرون با لیوان آب میریزی، یه جا تو به چشمه میرسی که از تو میجوشه و بیرون میزنه. اون مقلد میسازه، این محقق. اون انسان رو عجول میکنه، این صبور. اون آدمو تو سطح پهن میکنه، این عمق میده.
البته میشه موضوع رو از این جهت هم بررسی کرد که آیا کلاً میشه انسان سیراب بشه؟ یعنی سیراب شدن به شکل مطلق که انسان به جایی برسه که دیگه تشنهی فهم و آگاهی و دانش نباشه ممکنه؟ اگر برسیم به جایی که دانش نامتناهی بشه، سیراب شدن به شکل مطلق امکانپذیر نمیشه، اون وقت تشنگی میشه حقیقت و سیراب شدن میشه مجاز. دقت کن!