زبان = رسانه افکار. الفبا = رسانهی زبان. کتاب = رسانهی الفبا. چاپ = رسانهی کتاب.
۱۶
نیکلاس کار تو کتاب کمعمقها (the shallows) آورده: اوایل که کتاب دراومده بود چون الفبا پیچیده بود و سرهم مینوشتن، کسایی که کتاب میخوندن با صدای بلند میخوندن. یکم که گذشت و الفبا و شکل کتاب تغییر کرد “صامتخوانی” رواج پیدا کرد. این قضیه باعث شد از طرف نویسندهها “خلوتنویسی” دربیاد. اینکه توی خلوت مینوشتن نه به صورت دیکته به یه نفر دیگه باعث شد دایرهی لغات افزایش پیدا کنه و کلی شکوفایی ادبی و علمی به وجود بیاد. ادامه میده، حالا (سال ۲۰۱۰ داره اینارو میگه) با اومدن کیندل و اتصالش به اینترنت تو آینده شاهد این هستیم که با هم به صورت گروهی کتاب میخونیم. من حاشیه میزنم روی کتاب تو میبینی. در حال خوندن کتاب با بقیهی کسایی که در حال خوندن کتاب هستن چت میکنیم. خلاصه میشه یه شبکهی اجتماعی.
در نهایت یه جمله میگه که این مقدمه رو برای اون آوردم. میگه: [در این وضعیت] نویسندگی وسیلهای برای ضبط وراجی خواهد شد!