یووال نوح هراری میگه ما تو عصر بیست و یکم از فقر فلسفی رنج میبریم و نیاز داریم به دیدگاههای جدید. میگه تمام چیزایی که الان به عنوان اصول فکری و فلسفی داریم، همشون برای قرن هجدهمه. سوال اینه که آیا انسانِ عجولِ سطحیِ دنبالِ سرگرمیِ قرن بیست و یک، اصلاً توان تولید ایدهی جدید فلسفی رو داره؟ آیا این همه اختراع و اکتشاف و فکر توی اون دوره، به خاطر رونق کتاب نوشتن و کتاب خوندن نبوده؟ آیا ادامهی مصرف محتواهای به شدت کوتاه باعث نمیشه انسانِ عصر اینترنت توان نظریهپردازی رو از دست بده؟ آیا پر شدن ریزترین لحظات عمر یه آدم با سرگرمیهای ارزونِ جذاب که صرفاً سرگرمکننده هستن و ذهن رو مصرفکننده محض بار میارن، فرصتی برای فعالیت ذهن که بخواد چیزی تولید کنه میدن؟ اگه بدن آیا ذهن توان تولید محتوای عمیقی رو داره که مثل ایدههای قرن هفده و هجده تا صدها سال اثرگذار باشه؟
۱- آینده معرفت نفس الزام میشه
توی ویدیو مصاحبهی مجلهی وایرد با یووال نوح هراری و تریستان هریس تو دقیقهی ۲۴:۴۷ وقتی نیکلاس تامپسون، سردبیر مجلهی وایرد از یووال نوح هراری میپرسه چکار کنیم که کمتر قابل هک باشیم، هراری میگه باید بهتر خودمون رو بشناسیم.
میگه چون ماشین در حال حاضر با این ابزارهای نظارتیِ گستردهای که هر روز داره بیشتر و بیشتر میشه و دادههایی که داره از ما میگیره و روشهای جدید پالایش دادهها داره بیشتر از خودمون ما رو میشناسه، ما باید ازش جلو بزنیم. انگار داره دنبالمون میدوئه. حالا ما کاری که میتونیم بکنیم اینه که همیشه ازش جلو باشیم. چطوری؟ با شناخت بیشتر و بهتر خودمون.
این رقابت خیلی فرم آخرالزمانیِ باحالی داره. رقابت سرِ خودشناسیه. از یه طرف ماشین میخواد بیشتر بشناستت که بتونه کنترلت کنه، از یه طرف تو باید خودتو بیشتر بشناسی که بتونی از دستش فرار کنی. اگه خودتو نشناسی بردهی ماشین میشی. اگه یه دورهای خودشناسی مزیت بود، تو آینده یه الزام میشه.