۱۰۴- اصل‌گرایی

اصل‌گرایی یعنی توجه بیشتر به اصل و کم‌توجهی به فرع. توجه یک‌اندازه به هر دو، یا توجه بیشتر به فرع و کم‌توجهی به اصل، یا توجه فقط به اصل، یا توجه فقط به فرع، نتیجۀ مطلوبی نداره. وقتی با به دست آوردن چیزی باید چیزی رو از دست بدیم، بهترین راه اینه که اصل رو به دست بیاریم و فرع رو از دست بدیم. انتخابِ از دست دادن، اون چیزیه که همه توش ضعف داریم. مسئله این نیست که طوری پیش بریم که همه چیز به دست بیاریم و هیچ چیزی از دست ندیم، نشدنیه. خیال باطله. مسئله انتخابِ آگاهانۀ چیزاییه که باید از دست بدیم. که صد البته هر چی اصل رو بیشتر و بهتر بشناسیم می‌تونیم تصمیمات بهتری بگیریم.

۹۷

اگه قبول کنیم که شبکه‌های اجتماعی مثل آمپلی‌فایر و تشدید‌کنندۀ خواست اکثریت مردم هستن و یقین داشته باشیم خواست اکثریت در جهت داون‌گِرِید و تنزل رتبۀ اوناس، تکلیف و مسئولیت من به عنوان مالک و صاحب شبکۀ اجتماعی چیه؟ هیچ مسئولیتی ندارم و همین که خواست اکثریت رو برآورده می‌کنم(حتی اگه باعث بشه سطحی‌تر از قبل بشن) مهمه و سودی که از این راه به دست میارم؟ یا در قبال جایگاهی که دارم و محصولی که ساختم مسئولم و چیزی که می‌دونم باعث ارتقاء اونا می‌شه رو باید بهشون ارائه بدم نه صرفاً چیزی که می‌خوان؟
اگه صرفاً منفعت‌طلبی رو مبنا نگیریم و خودمون رو مسئول بدونیم می‌رسیم به بحث همیشه موردِ چالشِ بشریت، بالاخره چی برای انسان خوبه؟… و این خوبی با تعاریف متفاوتی که ما از هستی می‌کنیم تغییر می‌کنه. اینجوری اثری که شبکه‌های اجتماعی روی آدما می‌ذارن، متأثر از هستی‌شناسیِ مالکانِ شبکه‌های اجتماعیه. یعنی هر چه تطابقِ فهمِ هستیِ مالکِ شبکه‌ اجتماعی با حقیقت بیشتر باشه، می‌شه انتظار شبکه اجتماعی سالم‌تری رو داشت. و این اصل در مورد هر محصولی صدق می‌کنه. دقت کن!

۹۱

راز رهبری ساده است: کاری را انجام دهید که به آن باور دارید. تصویری از آینده بکشید. به آنجا بروید. مردم دنبال‌تان خواهند آمد. [ست گادین]

برچسب‌ها: ذهنیت | رهبری | کسب و کار

۹۰

بدبین‌ها معمولاً درست می‌گویند، اما این خوش‌بین‌ها هستند که دنیا را تغییر می‌دهند. [توماس فریدمن]

برچسب‌ها: جنبش | ذهنیت | رهبری

۷۳

تلاش برای دستیابی به اوج بهره‌وری اکنون یک دین است. دینی متشکل از کاهنان عالی‌رتبه (معلمان مدیریت زمان، متخصصان برنامه‌ریزی، کوچ‌های بهره‌وری) آموزه‌های مختلف (برنامه‌ها، ابزارها، متدها) و میلیون‌ها دیندار (شرکت‌کنندگان در کارگاه‌ها، هوادارن). [اندرو تاگارت]

۷۰- کارمندی خر است!

این جملات انگیزاننده که می‌گن تو مثل شیر باید بجنگی و کسب‌وکار خودتو بسازی و دیگه کارمند نباشی، چجوریه که “کارمند بودن” رو بد می‌دونن ولی “کارمند داشتن” رو خوب؟ یعنی مورد ظلم واقع شدن بده، ظلم کردن خوبه؟!

۵۷

من کمال‌گرا هستم یعنی من می‌ترسم!
کمال‌گرایی در حقیقت یه کلمه‌ی باکلاسه که باعث می‌شه احساس کنیم چون خیلی پرفکتیم خیلی کارارو نمی‌تونیم انجام بدیم. نه عزیزم، تو عالی نیستی، تو یه ترسویی که از همه ایراد می‌گیری و با این کلمه داری رو نقطه‌ ضعفت سرپوش می‌ذاری.

۵۰

باید آهسته و پیوسته بری. ولی چون خودتو الان بازنده می‌دونی و می‌خوای برسی به نقطه‌ی موفقیت تا برنده بشی، عجله می‌کنی. خودِ حرکت تو مسیر موفقیته و مسیر خودتی. دقت کن!

برچسب‌ها: ذهنیت | زندگی | کار | موفقیت

۴۴

برنده‌ی بازی اونه که بیشتر خودشو شناخته، نه اونی که مردم بیشتر شناختنش!

برچسب‌ها: ذهنیت | موفقیت

۳۵

دچار کمالگرایی شدم، یِ‌جورایی یعنی این که می‌خوام چیزی ارائه بدم که اون تصویری که تو ذهنم از خودم ساختم رو منعکس کنه. نه اونی که واقعا هستم.

برچسب‌ها: ذهنیت | زندگی | کار | کمالگرایی

۳۴

عمراً نتونی با فکر کردن به این نتیجه برسی که می‌شه سالیانی فقط در مورد گوشت‌کوب حرف زد! عمق‌گرفتن تو یِ موضوع فقط با عمل کردن محقق می‌شه. اینجا جای فکر کردن نیست چجوری می‌خوای به یِ مسیر ناشناخته که تا حالا هیچ‌کس نرفته فکر کنی باید راه بیفتی، بری و کشفش کنی.

برچسب‌ها: ذهنیت | کار عمیق