۱۰۵

ماشین، ربات، هوش مصنوعی فقط می‌تونن مشاغل «هیومن انیمال» (انسان از اون جهت که با حیوانات مشترکه) رو بگیرن نه «هیومن» (انسان از اون جهت که چیزایی بالاتر از حیوانات داره). یعنی اگه می‌خوای تحت سلطۀ ماشین نباشی تنها راهش اینه انسان و انسان‌تر بشی. دقت کن!

۱۰۴- اصل‌گرایی

اصل‌گرایی یعنی توجه بیشتر به اصل و کم‌توجهی به فرع. توجه یک‌اندازه به هر دو، یا توجه بیشتر به فرع و کم‌توجهی به اصل، یا توجه فقط به اصل، یا توجه فقط به فرع، نتیجۀ مطلوبی نداره. وقتی با به دست آوردن چیزی باید چیزی رو از دست بدیم، بهترین راه اینه که اصل رو به دست بیاریم و فرع رو از دست بدیم. انتخابِ از دست دادن، اون چیزیه که همه توش ضعف داریم. مسئله این نیست که طوری پیش بریم که همه چیز به دست بیاریم و هیچ چیزی از دست ندیم، نشدنیه. خیال باطله. مسئله انتخابِ آگاهانۀ چیزاییه که باید از دست بدیم. که صد البته هر چی اصل رو بیشتر و بهتر بشناسیم می‌تونیم تصمیمات بهتری بگیریم.

۱۰۱- دانش بیشتر، بهتره؟

قدر مسلم اینه که اینترنت باعث سرریز اطلاعات (information overload) شده. ما الان تو عصر وفور اطلاعات زندگی می‌کنیم. ولی آیا رشد دانش (knowledge) بدون رشد حکت (wisdom) بی خطره؟ برتراند راسل معتقده خطرناکه. «ما به چیزی بیش از دسترسی وسیع به دانش نیاز داریم؛ ما به حکمت نیاز داریم». حالا سؤال اینه که آیا اینترنت، حکمت، که غذای خرد و عقل به‌حساب میاد رو تأمین می‌کنه، یا توانش رو داره؟ [برداشت از کتاب «اینترنت ما: اطلاعات زیاد و فهم کم در عصر کلان داده»]

برچسب‌ها: اینترنت | زندگی | علم

۹۸- اتصال همیشگی یعنی تنهایی طبیعی بیشتر

یکی از مشکلات اساسی شبکه‌های اجتماعی اینه که نشانه‌های توقف ندارن. مثل کتاب و مجله و فیلم و سریال نیستن که یه جایی برسه که بفهمیم تموم شد، بذاریم کنار. توشون گرفتار اسکرول بی‌نهایت می‌شیم و همین نبودِ نشونه‌های توقف باعث می‌شه کلی وقت براشون بدون اینکه حواسمون باشه صرف کنیم. به‌نظرم نه‌تنها نشونه‌های توقف از جریان پخش محتوا حذف شده، بلکه ناخواسته از ارتباطاتم حذف شده. تمام چتای ما همیشه بازه، چیزی وجود نداره که نشون بده اینجا ما ارتباطمون قطع شد(مثل خداحافظی و جدا شدن از هم تو ارتباط رودرو یا فیزیکی). تو ساعت ۱۲ شب به من پیام می‌دی و من ۸ صبح جواب می‌دم، تو ساعت ۲ بعدظهر می‌بینی و من ۴ ساعت بعدش… همین روال رو تو طول هفته و ماه و سال ضرب در چند نفر یا چند ده نفر کن. همیشه در دسترسیم(البته بهتره بگیم: باید باشیم). به‌خاطر شدت اتصالمون به هم، هیچکس تنها نیست(شعار همراه اول)، اما چون این رابطه طبیعی نیست، طبیعتاً تنها و مجازاً همیشه با هم در ارتباطیم.

۹۴

مصرف کنترل‌نشدۀ شبکه‌های اجتماعی باعث به هم ریختن ترشح بعضی از هورمون‌ها، بی‌صبری و در نهایت تضعیف عقل کاربر می‌شه.

۸۳- حکمت نافع برای اینترنت فِیمِس‌ها

خدايا به تو پناه مى برم كه برونم در ديده ها نيكو نمايد و درونم در آنچه از تو نهان مى دارم به زشتى گرايد، پس خود را نزد مردم بيارايم به ريا و خودنمايى كه تو بهتر از من بدان دانايى، پس ظاهر نكويم را براى مردمان آشكار دارم و بدى كردارم را نزد تو آرم تا خود را به بندگان تو نزديك گردانم، و از خوشنودى تو به كنار مانم. [نهج‌البلاغه، حکمت ۲۷۶]

۸۲- کسب درآمد از تغییر انسان

با تغییر عادت‌های یه نفر زندگی‌ش عوض می‌شه. فناوری‌های عادت‌ساز که حیاتشون به عادت‌هاییه که برای کاربرانشون می‌سازن در حقیقت برای بقا و رشد خودشون نیاز به تغییر رفتار و به تبع اون تغییر خودِ مصرف‌کننده‌ها دارن. مثل فروشنده‌های مواد مخدر. هر چه قدر مشتری معتادتر و ذلیل‌تر بهتر.

۸۰- بترس ولی انجام بده

اگر از چیزی ترسیدی در همان چیز وارد شو زیرا شدت آزار خویشتن‌داری از آن، بزرگتر از آنست که می‌ترسی. نهج‌البلاغه.

۷۸

رقابت سرِ گرفتنِ سهم بازار بیشتر تا یه جایی سالم پیش می‌ره. از اونجایی که یکی از بازیکنا شروع می‌کنه به کلک زدن، بازی میفته رو دورِ نادور. دوری که از این به بعد باعث زشت‌تر شدنِ چهره‌ی بازیکنا می‌شه. منابع سریع‌تر و بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیره.

این منبع تا همین چند ده سال پیش “زمین” بود، ولی حالا منبع اصلی شده “انسان”. یعنی همه داریم سرِ هر چه سریع‌تر منهدم کردن خودمون با هم رقابت می‌کنیم. جالب نیست؟!

۷۶- اثرگذاری رسانه

رسانه روی محتوا اثر می‌ذاره (یه چهارچوب با محدودیت‌های خاص). محتوای تغییر یافته تحت تاثیر رسانه، باعث تغییر ذائقۀ مصرف‌کننده می‌شه. این ذائقه‌ باعث تغییر محتوا از سمت تولید‌کننده می‌شه. این چرخه مدام تکرار و هِی تشدید می‌شه (تولیدکننده چیزی رو تولید می‌کنه که مناسب ذائقۀ مخاطب باشه، ذائقه‌ای که توسط محدودسازی و جهت‌دهیِ غیر مستقیم رسانه روی محتوا به وجود اومده). رسانۀ جدید همه‌گیر می‌شه. فرهنگ تغییر می‌کنه، و همه‌ی اینا زیر سرِ رسانه‌س، نه محتوا.

۷۴

وقتی زندگیت رو طوری جلو می‌بری که ارزش نمایش دادن و به اشتراک گذاشتن تو شبکه‌های اجتماعی رو داشته باشه، کم‌کم علاقه‌ت به نمایش دادن بیشتر از زندگی کردن می‌شه. هر چی ارزشِ نمایشیِ یه وضعیت بیشتر بشه، ارزشِ زندگی کردنش کمتر می‌شه! بلاگری روزمره‌گی، اینجوری «زندگی» رو ازت می‌گیره.

۷۲

فک کن توییتِ اعتراضی بزنی و کسایی که شاکین لایکت کنن و فالوورات زیاد بشه. افزایش لایک و فالوور به خاطر اعتراض! حالا چی می‌شه؟ مسلماً هر چی تعصبی‌تر بشی و بیشتر باعث خشم یا ترس بقیه بشی زودتر رشد می‌کنی اینجوری «معترض» بودن می‌شه راهی برای کسب جایگاه اجتماعی!