نیاز به معنا یک نیاز حیاتی است و کار یکی از منابع اصلی آن.
۱۰۴- اصلگرایی
اصلگرایی یعنی توجه بیشتر به اصل و کمتوجهی به فرع. توجه یکاندازه به هر دو، یا توجه بیشتر به فرع و کمتوجهی به اصل، یا توجه فقط به اصل، یا توجه فقط به فرع، نتیجۀ مطلوبی نداره. وقتی با به دست آوردن چیزی باید چیزی رو از دست بدیم، بهترین راه اینه که اصل رو به دست بیاریم و فرع رو از دست بدیم. انتخابِ از دست دادن، اون چیزیه که همه توش ضعف داریم. مسئله این نیست که طوری پیش بریم که همه چیز به دست بیاریم و هیچ چیزی از دست ندیم، نشدنیه. خیال باطله. مسئله انتخابِ آگاهانۀ چیزاییه که باید از دست بدیم. که صد البته هر چی اصل رو بیشتر و بهتر بشناسیم میتونیم تصمیمات بهتری بگیریم.
۱۰۳
ایدۀ اینکه اگه هزار تا مشتری داشته باشی و به هر کدوم مثلاً یک میلیون بفروشی فلانقدر گیرت میاد رو اولین بار سال ۲۰۰۸، کوین کلی(سردبیر مجله وایرد) تو وبلاگ خودش آورده. موضوع سرِ اینه که اگه بتونی هزار تا طرفدار واقعی(true fan) داشته باشی امرار معاشت اکی میشه. [مقالۀ ۱۰۰۰ طرفدار واقعی]
۹۹
[امروز] ما به عنوان عَملههایی درنظر گرفته میشویم که باید از قیود مشاغل دائمی رهایی یابیم و با فروش کالا و خدماتی که شاید به آنها علاقه داریم، فرصتهایی برای ساخت خویشتن به دست آوریم. بهعنوان مصرفکنندگان نیز به ما طَبقی از خدمات مبتنی بر درخواست (on-demand services) ارائه میگردد و وعدهای از شبکهای داده میشود که به همهجا وصل است و پذیرای همه خیالات و پندارهای ماست. [سرمایهداری پلتفرمی]
برچسبها: سرمایه داری | کار | کسب و کار
۹۷
اگه قبول کنیم که شبکههای اجتماعی مثل آمپلیفایر و تشدیدکنندۀ خواست اکثریت مردم هستن و یقین داشته باشیم خواست اکثریت در جهت داونگِرِید و تنزل رتبۀ اوناس، تکلیف و مسئولیت من به عنوان مالک و صاحب شبکۀ اجتماعی چیه؟ هیچ مسئولیتی ندارم و همین که خواست اکثریت رو برآورده میکنم(حتی اگه باعث بشه سطحیتر از قبل بشن) مهمه و سودی که از این راه به دست میارم؟ یا در قبال جایگاهی که دارم و محصولی که ساختم مسئولم و چیزی که میدونم باعث ارتقاء اونا میشه رو باید بهشون ارائه بدم نه صرفاً چیزی که میخوان؟
اگه صرفاً منفعتطلبی رو مبنا نگیریم و خودمون رو مسئول بدونیم میرسیم به بحث همیشه موردِ چالشِ بشریت، بالاخره چی برای انسان خوبه؟… و این خوبی با تعاریف متفاوتی که ما از هستی میکنیم تغییر میکنه. اینجوری اثری که شبکههای اجتماعی روی آدما میذارن، متأثر از هستیشناسیِ مالکانِ شبکههای اجتماعیه. یعنی هر چه تطابقِ فهمِ هستیِ مالکِ شبکه اجتماعی با حقیقت بیشتر باشه، میشه انتظار شبکه اجتماعی سالمتری رو داشت. و این اصل در مورد هر محصولی صدق میکنه. دقت کن!
برچسبها: ذهنیت | شبکههای اجتماعی | کسب و کار
۹۵- سوء استفاده از سیستم پاداشدهی مغز
برای چی روبروی بچهها از تنبیه و تشویق استفاده میکنیم؟ چون میخوایم آدم بهتر، قویتر باهوشتر، سریعتر، آرومتر و… بشه. دنبال اینیم صفات بهتری کسب کنه، دنبال این نیستیم بچه رو به خودِ پاداش گرفتن عادت بدیم. برای یه مربی خودِ پاداش یا تنبیه هدف نیست، هدف ارتقای کسیه که داره تربیت میشه. این تشویق کردن و پاداش دادن یکی از راههای تربیت یا به یه زبون دیگه تغییر رفتاره.
حالا فکر کن ما سازوکار این سیستم پاداشدهی تو ذهن و مغز رو کشف کردیم و داریم از این یافته علمی برای عادت دادن یه نفر به گرفتنِ خودِ پاداش استفاده میکنیم. یعنی هدف من از دادن پاداش به تو، تربیت و بهتر شدنت نیست، صرفاً سود خودمه. این روند باعث میشه «پاداش» مهمتر از «چه پاداشی» بشه. تو فقط دنبال پاداشی و اصلاً برات مهم نیست این پاداش چیه. دنبال یه چیزی هستی که دوباره باعث بشه دوپامین تو مغزت ترشح بشه تا دوباره اون حس سرخوشی و لذتِ دریافتِ پاداش رو حس کنی.
حالا اگه من بیام از این جریانِ کاملاً غیر ارادی و یه جورایی ذاتی، در جهت منافع خودم بهره ببرم درسته؟ اخلاقیه؟ اگه به عنوان یه بازاریاب یه کتاب بنویسم و این دستکاریِ سیستم پاداشدهی مغز رو تو قالب تکنیکهای افزایش فروش ارائه کنم چی؟
۷۹- دیاِناِی برند
زمانی که یک برند نسبت به ژن برند خود صادق باقی بماند و پیوسته هدف خود را دنبال کند، برند، بازار را دو قطبی میکند. برخی به دوستدار برند و برخی به متنفران برند تبدیل میشوند.
هر برندی صفات قوی و مشخصی دارد. احتمالاً در بخش خاصی از بازار محبوب نخواهد بود. هدفی که این برندها باید داشته باشند گروهی از دوستداران است که تمایل دارند از برند در دنیای دیجیتال حمایت کنند.
فیلیپ کاتلر، کتاب بازاریابی عصر چهارم.
۶۱- Gruen transfer چیست
انتقال گروئن یه اصطلاح توی طراحی مراکز خریده. این اصطلاح مربوط به زمانیه که مصرفکنندهها وارد یه مرکز خرید میشن و تو محاصرۀ یه طراحی گیجکننده قرار میگیرن که هم جهت حرکتشون رو تحت تاثیر قرار میده و هم باعث میشه نیت اصلی خودشون رو از دست بدن و مستعد خریدهای غیرعقلانی و احساسی بشن.
انتقال گروئن از اسم ویکتور گروئن، معمار اتریشی گرفته شده که اتفاقاً با این جور طراحیها مخالف بود. این اصطلاح در حقیقت یه پدیدۀ روانشناختیه که توی اون یه واقعیت خیلی ایدهآل به صورت عمدی بازسازی میشه و به خاطر آشنایی که برای مصرفکننده داره، ایجاد احساس امنیت و آرامش میکنه.