فیلسوفانی مثل فلانگن و دنیل دنت معتقدند که “خود” نهتنها برساخته است، بلکه یک برساختهی روایی است. یعنی من محصول داستانی هستم که از زبان خودم و دیگران، چه بخواهم و چه نخواهم، دربارهی من نقل میشود. اگر چنین باشد، پس ما داستانهایی هستیم که به مرور و به شکل آنلاین در شبکههای اجتماعی برساخته میشویم. [اینترنت ما]
۱۰۱- دانش بیشتر، بهتره؟
قدر مسلم اینه که اینترنت باعث سرریز اطلاعات (information overload) شده. ما الان تو عصر وفور اطلاعات زندگی میکنیم. ولی آیا رشد دانش (knowledge) بدون رشد حکت (wisdom) بی خطره؟ برتراند راسل معتقده خطرناکه. «ما به چیزی بیش از دسترسی وسیع به دانش نیاز داریم؛ ما به حکمت نیاز داریم». حالا سؤال اینه که آیا اینترنت، حکمت، که غذای خرد و عقل بهحساب میاد رو تأمین میکنه، یا توانش رو داره؟ [برداشت از کتاب «اینترنت ما: اطلاعات زیاد و فهم کم در عصر کلان داده»]
۹۹
[امروز] ما به عنوان عَملههایی درنظر گرفته میشویم که باید از قیود مشاغل دائمی رهایی یابیم و با فروش کالا و خدماتی که شاید به آنها علاقه داریم، فرصتهایی برای ساخت خویشتن به دست آوریم. بهعنوان مصرفکنندگان نیز به ما طَبقی از خدمات مبتنی بر درخواست (on-demand services) ارائه میگردد و وعدهای از شبکهای داده میشود که به همهجا وصل است و پذیرای همه خیالات و پندارهای ماست. [سرمایهداری پلتفرمی]
برچسبها: سرمایه داری | کار | کسب و کار
۹۸- اتصال همیشگی یعنی تنهایی طبیعی بیشتر
یکی از مشکلات اساسی شبکههای اجتماعی اینه که نشانههای توقف ندارن. مثل کتاب و مجله و فیلم و سریال نیستن که یه جایی برسه که بفهمیم تموم شد، بذاریم کنار. توشون گرفتار اسکرول بینهایت میشیم و همین نبودِ نشونههای توقف باعث میشه کلی وقت براشون بدون اینکه حواسمون باشه صرف کنیم. بهنظرم نهتنها نشونههای توقف از جریان پخش محتوا حذف شده، بلکه ناخواسته از ارتباطاتم حذف شده. تمام چتای ما همیشه بازه، چیزی وجود نداره که نشون بده اینجا ما ارتباطمون قطع شد(مثل خداحافظی و جدا شدن از هم تو ارتباط رودرو یا فیزیکی). تو ساعت ۱۲ شب به من پیام میدی و من ۸ صبح جواب میدم، تو ساعت ۲ بعدظهر میبینی و من ۴ ساعت بعدش… همین روال رو تو طول هفته و ماه و سال ضرب در چند نفر یا چند ده نفر کن. همیشه در دسترسیم(البته بهتره بگیم: باید باشیم). بهخاطر شدت اتصالمون به هم، هیچکس تنها نیست(شعار همراه اول)، اما چون این رابطه طبیعی نیست، طبیعتاً تنها و مجازاً همیشه با هم در ارتباطیم.
برچسبها: اینترنت | تنهایی | زندگی | شبکههای اجتماعی
۹۷
اگه قبول کنیم که شبکههای اجتماعی مثل آمپلیفایر و تشدیدکنندۀ خواست اکثریت مردم هستن و یقین داشته باشیم خواست اکثریت در جهت داونگِرِید و تنزل رتبۀ اوناس، تکلیف و مسئولیت من به عنوان مالک و صاحب شبکۀ اجتماعی چیه؟ هیچ مسئولیتی ندارم و همین که خواست اکثریت رو برآورده میکنم(حتی اگه باعث بشه سطحیتر از قبل بشن) مهمه و سودی که از این راه به دست میارم؟ یا در قبال جایگاهی که دارم و محصولی که ساختم مسئولم و چیزی که میدونم باعث ارتقاء اونا میشه رو باید بهشون ارائه بدم نه صرفاً چیزی که میخوان؟
اگه صرفاً منفعتطلبی رو مبنا نگیریم و خودمون رو مسئول بدونیم میرسیم به بحث همیشه موردِ چالشِ بشریت، بالاخره چی برای انسان خوبه؟… و این خوبی با تعاریف متفاوتی که ما از هستی میکنیم تغییر میکنه. اینجوری اثری که شبکههای اجتماعی روی آدما میذارن، متأثر از هستیشناسیِ مالکانِ شبکههای اجتماعیه. یعنی هر چه تطابقِ فهمِ هستیِ مالکِ شبکه اجتماعی با حقیقت بیشتر باشه، میشه انتظار شبکه اجتماعی سالمتری رو داشت. و این اصل در مورد هر محصولی صدق میکنه. دقت کن!
برچسبها: ذهنیت | شبکههای اجتماعی | کسب و کار
۹۶
تو جریان شرطیسازی اگه بخوایم موجود زنده مقابل محرک شرطی جواب بده، باید از برنامههای تقویت(Reinforcement) استفاده کنیم. یکی از مؤثرترین برنامههای تقویت، تقویت مثبت متناوبه(positive intermittent reinforcement). بی اف اسکینر(روانشناس رفتارگرا) با آزمایشهایی که بین دهۀ ۵۰ و ۶۰ میلادی انجام داد این موضوع رو کشف کرد. یکی از مهمترین روشهایی که تقریباً تمام شبکههای اجتماعی از اون برای اینکه ما دچار خاموشی نشیم(به محرکی که ما رو شرطی میکنه جواب ندیم) استفاده میکنن همین تقویت مثبت متناوبه.
برچسبها: اعتیاد | روانشناسی | شبکههای اجتماعی
۹۵- سوء استفاده از سیستم پاداشدهی مغز
برای چی روبروی بچهها از تنبیه و تشویق استفاده میکنیم؟ چون میخوایم آدم بهتر، قویتر باهوشتر، سریعتر، آرومتر و… بشه. دنبال اینیم صفات بهتری کسب کنه، دنبال این نیستیم بچه رو به خودِ پاداش گرفتن عادت بدیم. برای یه مربی خودِ پاداش یا تنبیه هدف نیست، هدف ارتقای کسیه که داره تربیت میشه. این تشویق کردن و پاداش دادن یکی از راههای تربیت یا به یه زبون دیگه تغییر رفتاره.
حالا فکر کن ما سازوکار این سیستم پاداشدهی تو ذهن و مغز رو کشف کردیم و داریم از این یافته علمی برای عادت دادن یه نفر به گرفتنِ خودِ پاداش استفاده میکنیم. یعنی هدف من از دادن پاداش به تو، تربیت و بهتر شدنت نیست، صرفاً سود خودمه. این روند باعث میشه «پاداش» مهمتر از «چه پاداشی» بشه. تو فقط دنبال پاداشی و اصلاً برات مهم نیست این پاداش چیه. دنبال یه چیزی هستی که دوباره باعث بشه دوپامین تو مغزت ترشح بشه تا دوباره اون حس سرخوشی و لذتِ دریافتِ پاداش رو حس کنی.
حالا اگه من بیام از این جریانِ کاملاً غیر ارادی و یه جورایی ذاتی، در جهت منافع خودم بهره ببرم درسته؟ اخلاقیه؟ اگه به عنوان یه بازاریاب یه کتاب بنویسم و این دستکاریِ سیستم پاداشدهی مغز رو تو قالب تکنیکهای افزایش فروش ارائه کنم چی؟
۹۴
مصرف کنترلنشدۀ شبکههای اجتماعی باعث به هم ریختن ترشح بعضی از هورمونها، بیصبری و در نهایت تضعیف عقل کاربر میشه.
برچسبها: انسان | زندگی | شبکههای اجتماعی
۹۳- ورژن
ورژن برنامهها سنشون رو مشخص میکنه. بیشترشون الان تو مرحلۀ جنینی هستن و هنوز به جایی نرسیدن که توان پذیرش روح مصنوعی رو داشته باشن. روحی که باعث میشه توان یادگیری پیدا کنن. البته بعضیاشون این روح رو از یَد قدرتمند خالقشون انسان گرفتن و دارن کمکم رشد میکنن و بالغ میشن. بعد از ورژن خاصی به احتمال زیاد توان نِمو هم پیدا میکنن. ماشینهای شبه هوشمندی که توسط ماشینهای شبه هوشمند دیگه ساخته میشن.
برچسبها: آینده | هوش مصنوعی
۹۲- ترند شدنِ آسیبهای شبکههای اجتماعی در آینده
به نظرم تو چند سال آینده موضوعِ «مضرات شبکههای اجتماعی» تبدیل میشه به ترند. یعنی بلاگرایی پیدا میشن که با گفتنِ این مسائل و سرگرمکننده کردنِ (سطحی کردن) موضوع شروع میکنن به فالوور گرفتن و زیاد کردنِ لایک و کامنتاشون. اینجوری بحث رفتهرفته میره تو حاشیه و تبدیل میشه به سرگرمی و اثرگذاریش رو از دست میده. یعنی آدمای خیلی زیادی داستان رو میشنون ولی خیلی سطحی.